دردسرهاي ازدواج مرد نظافتچي با زن ميليونر


وطن امروز : مرد نظافتچي وقتي با زن ميليونر سر سفره عقد نشست باور نداشت در چه دردسرهاي بزرگ گرفتار خواهد شد.
چندي پيش به پليس، ماجراي عجيب دعواي 2 زن در يكي از خيابان‌هاي شمال تهران مخابره شد كه در آن يك زن باكلاس و هووي فقيرش به جان هم افتاده بودند.
پليس در صحنه درگيري هر دو زن را دستگير كرد و آنها براي بررسي قضايي به پرونده‌هايشان پيش روي بازپرس نيك‌صفت از شعبه 5 دادسراي شميرانات قرار گرفتند.
زن جواني كه لباس‌هايش نشان مي‌داد نسبت به هوويش در شرايط مالي مناسبي نيست با ناراحتي به بازپرس پرونده گفت :
شوهرم براي انجام كارهاي نظافت به خانه‌هاي مردم مي‌رفت و خرج زندگي‌مان از اين راه تامين مي‌شد. شوهرم وقتي گفت يك زن ميليونر به او پيشنهاد ازدواج داده است از من خواست موافقت كنم. او مي‌گفت براي مدت كوتاهي زن ميليونر را به عقد موقت خود درآورده و پس از آن با گرفتن پول از او جدا مي‌شود. من هم ناچار شدم به خاطر شرايط بد زندگي‌مان بپذيرم. شوهرم مي‌گفت زن ميليونر پيشنهاد داده يكي از خانه‌هايش را به نام همسرم بزند.
اين زن ادامه داد: ابتدا پذيرفتم و خوشحال شدم چون تصور مي‌كردم شرايط زندگي‌مان تغيير مي‌كند اما وقتي پي بردم همسرم او را به عقد دائم خود درآورده و با هم زندگي مي‌كنند نتوانستم وجود زن ديگري را تحمل كنم.
وي افزود: شوهرم را از دست داده‌ام. ديگر وجودم برايش مهم نيست. كمتر به خانه مي‌آيد و به هيچ‌كدام از وعده‌هايش عمل نكرده است. من هم به خانه مجلل هوويم رفتم و از او خواستم كه دست از سر شوهرم بردارد. با هم درگير شديم و كتك‌كاري كرديم.
مرد جوان نيز به بازپرس گفت: چندي پيش براي كار به خانه اعياني زني رفتم؛ اين زن تنها زندگي مي‌كرد و ثروت زيادي داشت. پس از چند روز او از من خواستگاري كرد و گفت چند خانه دارد و درآمدش خوب است و اگر با او ازدواج كنم يكي از خانه‌هايش را به نام من مي‌زند.
مرد در ادامه گفت: با آنكه اين زن 10 سال از من بزرگ‌تر بود اما پيشنهاد وسوسه‌كننده‌اش موجب شد موضوع را با همسرم درميان بگذارم و از وي خواستم درباره اين پيشنهاد تصميم بگيرد. براي ما كه زندگي‌مان به سختي مي‌گذشت فرصت خوبي بود تا از اين وضع نجات پيدا كنيم. همسرم نيز پيشنهاد را قبول كرد و گفت بايد خانه‌اش را به نام ما بزند اما زن ميليونر از من خواست او را عقد دائم كنم تا خانه‌اش را به نام من بزند. من هم به همسرم چيزي نگفتم اما وقتي اين موضوع را متوجه شد با من تماس گرفت و شروع به ناسزاگويي كرد. سعي داشتم آرامش كنم اما بي‌فايده بود. همسرم با عصبانيت به خانه همسر دومم رفت و با هم درگير شدند. من نيز در بين اين دوراهي گرفتار شده‌ام. همسر اولم را دوست دارم و فقط به خاطر پول و خوشبختي او تن به ازدواج دوم دادم اما هرگز تصور نمي‌كردم چنين اتفاقي بيفتد.بنا به گزارش خبرنگار جنايي «وطن‌امروز»، پس از اظهارات اين مرد، 2 زن از يكديگر به اتهام فحاشي و ضرب و شتم شكايت كردند و پرونده در حال رسيدگي است.