درياي كاسان كه به اشتباه درياي خزر ناميده مي شود به همراه درياي سياه ، بحر آزوف ، درياچه آرال ودرياچه هاي اطراف آن در ازمنه گذشته و دورانهاي قديم زمين شناسي جزء درياي مديترانه فعلي و فيروزه قديم بوده است. در اطراف آن آثار سنگهاي ماقبل دوران اول زمين شناسي به چشم مي خورد.شكل گيري اصلي درياي مورد نظر در دوران سوم وبه ويژه بسته شدن تدريجي اقيانوس تتيس بطرف شرق كوه هاي آلپ در نتيجه حركت صفحه آفريقا – عربستان بطرف شمال و نيم كره شمالي بوده است كه باعث جدا شدن كامل درياي كاسان ودرياي سياه ازمديترانه گرديده.بالاخره در دوره چهارم زمين شناسي به شكل امروزي در آمده.كه البته روراندگيها و فرورانشهاي بوجود آمده در قفقاز كبير وصغير وادامه گسلهاي قفقاز شكل گيري فعلي درياي شمال را پيريزي كرد.
حركت وكوچ اقوام آريايي
اوستا به عنوان قديمي ترين سند گذشته جهان خاكي از آن است كه اقوام آريايي در حركت به طرف شمال وفلات ايران زمين در واجه با (ورن)يعني سرزمين گيلان وقوم مازن يعني مازندران با مقاومت جدي روبرو شدند.اين بدان معني است كه پيش از ورود آريايي ها اقوام گيل و مازن كه گل ها و ورن ها هستند كه بعدا به وارنا و يا وارينك تبديل گرديدند كه در اوستا به وضوح ياد گرديده و كلمه گيلان طبق نوشته رابينو از كلمه محلي وارنا آمده وبعدا به گيلان تبديل شده.
استقرار و كوچ اقوام آريايي
آنچه مسلم است در منطقه جنوبي درياي شمال ايران به ويژه در سمت جنوب غربي آن مردماني زندگي مي كردند كه به كاس مومعرو ف بوده اند وهمانگونه كه در تاريخ بابل و ايلام ذكر گرديده تاريخ نويسان يوناني اين اقوام را كوسيان يا كيي نام نهادند كه در گيلان به عنوان كادوسيان ودر مازندران به نام تپوري ها و ما بين تپوريها و كادوسيان مادها و يا آماردها اسكان داشتند كه بعدا در اطراف دره سپيد رود سكنا گزيدند .
زنده ياد احمد كسروي در كتاب شهرياران گمنام مي نويسد كه منطقه گيلان در نقشه هاي امروزي در زمان سامانيان ديلمان يا ديلميان معروف بوده كه اقامتگاه دو تيره به نام گيل وديگري ديلم بوده است بطلميوس اين مورخ يوناني اين دو تيره را از مادها ميداند .علاوه بر آن مردماني نيز در سواحل جنوب غربي درياي شمال ايران زندگي مي كردند كه به نام كادوسيان موسوم گشته اند كه عده اي مي پندارند كادوسيان همان نياكان تالش هاي امروزي هستند كه در يوناني تالوش و بعدا به تالش و در نوشته هاي لاتيني كوه هاي تاليش ناميده شده اند كه دنباله آن كوه البرز (البروز) و رشته هاي كوچك موازي با آن مانند طارم علم كوه وغيره قرار دارد.
قوم كاس يا كاسان
يكي از مورخان ايراني بنام آقاي حسينعلي ستوده كه تحقيقات مفصلي انجام داده ودر كتاب خود مي نويسد در سواحل جنوبي درياي شمال ايران اقوامي حضور داشتند كه معروفترين آنها كاسپيها وكادوسيان وگلها بودند.هرودوت از اين اقوام فقط كاسپي ها با سه قوم ديگر بنام پوسيك ها،پانتي مات ها وداري ها نام برد كه بعقيده دياكانوف مؤلف تاريخ ماد همگي قبائلي از كادوسيان بودند ومعلوم شده كه كادوس ها بعدا ًبا سگاها كه از تنگه هاي سلسله جبال قفقاز و به ويژه از ناحيه درابنت بطرف ايران سراريز شده با اقوام كادوس طرح دوستي مي ريزند ودر بسياري از كارهاي عمراني وكشاورزي با هم تشريك مساعي مي كنند .
سگاها مردماني جنگجو ودلاور بوده ومعروف است كه خون اولين قرباني خود را در حين جنگ مي نوشيدند وموهاي كشتگان خود را به پادشاه هديه مي كردند. و از پوست كشته شدگان دستمال ، لباس و از كاسه سر آنها جام شراب مي ساختند .ردپاي سگاها از ديوار چين تا درياي سياه ديده شده .
همچنين آثاري از ردپاي سگاها در رود بار گيلان مشاهده شده كه معلوم مي شود سگاها در هزاره اول قبل از ميلاد به گيلان زمين راه يافته بودند وقوم مارد يا هردوس در منطقه بين تپوري ها (مازندران امروزي ) و كادوس زندگي مي كردند و پادشاهان هخامنشي به ماردهاي شمال ايران مقرري مي دادند كه سر به شورش نزنند و يكي از مورخين يوناني مي نويسد كه كوروش پسر چوپاني از ايل آمارد و يا مارد بوده است.در آثار مكشوفه اي كه در شمال ايران بدست آمده معلوم شد كه سومري ها با اقوام شمال ايران در ارتباط بوده اند .سومريها ويا شومريها بعدا ً به نام بابل يا آشور معروف شدند و خط سومري ها تصويري بوده و قدمت هفت هزار ساله دارد .در جنوب شرقي درياي كاسپيان گنجينه اي از اشكال وظروف سفالي از سومري ها به دست آمده كه نشان مي دهد سومريها نيز از جانب شمال ايران زمين به سمت جنوب كوچ كرده اند.
كاسها يا كاسپيها چه كساني بوده اند؟
درنوشته هاي آقاي عزيز طويلي به نقل ا زمورخ نامي كايوس پلينوس ياد آور مي شود كه در تمام مناطق واقع در جنوب درياي كاسپيان جايگاه كاسپي ها به خوبي مشخص گرديده .لذا كاس با پسوند پي به نام كاسپي و با پسوند سي به نام كاس سي از قديمي ترين اقوام ما قبل آريايي بوده اند كه در سراسر ساحل درياي شمال ايران زندگي مي كرده اند .
هنوز هم در شمال ايران كلمه كاس در لهجه گيلكي متداول است مانند «كاس چوم» يعني چشم آبي «كاس ماره» يعني مادر چشم زاغ «كاس كولي» يعني ماهي چشم زاغ كوچك وبالاخره «كاس آقا» مرد چشم زاغ .مي توان نتيجه گرفت كه كاس ها به دو تيره ساحلي و كوهستاني تقسيم مي شوند جلگه نشينان ساحلي را كاس ساحلي و دسته ديگر را كاس كوهستاني و يا كاس سي مي گفتند كه تا كوه هاي زاگرس رخنه كرده و به جلگه هاي بين النهرين ويا مزوپوتام راه يافته اند شاخه اي از كاسهاي كوهستاني در مناطق ديگر ايران به ويژه لرستان وبخشي از كردستان اقامت كردند .
وطبق شواهد وقرائن زيادي معلوم گرديده است كه كاسها بر دو جبهه كوه هاي البرز تسلط پيدا كرده اند از اين رو ضرورت ناميدن درياي شمال ايران به درياي كاسان و يا كاسپيان به خوبي احساس مي گردد.ونيز كوه البرز بنام كوه كاس و يا سلسله جبال كاسپيان و محدوده بين كوه البرز و درياچه نمك را دروازه كاسپيان ناميده اند .در نوشته هاي حمورابي آمده است كه كاسي ها يا كاليت ها و يا به قول اروپايي ها كاشوها بابل را گرفتند و حدود ۶۰۰سال در آنجا سلطنت كردند واينها اساساً در لرستان سكونت داشتند و تشكيل طوايف لر كوچك را داده اند .
استرابن مورخ نامي در كتاب خود مي نويسد كه اهالي زاگرس كه عمدتاً از كوه هاي لرستان سرازير گشته اند مهاجراني هستند كه از جانب درياي كاسپيان آمده وبه آنها كوسيها و يا كوسيان مي گفتند واضافه مي نمايد كه راه حركت كاس سي ها كه دريايي داشتند به نا م هاي كيسي سي يا كوشائيو و كاش شو از طرف كرمانشاهان ولرستان به بخش هاي غربي كوه هاي زاگرس رخنه نمودند .باستان شناسان ديگري به نام هرتسفله و سر آرتور كيث در بررسي صنايع ايران متذكر مي گردند كه كلمه كاسپيان نام مردم فلات ايران زمين قبل از ورود آريايي ها مي باشد و اضافه مينمايد كه كاسپي ها در اوائل هزاره چهارم وپنجم قبل از ميلاد به كار كشاورزي اشتغال داشته و دانش كشاورزي از قلمرو كاسپيان به سرزمين هاي ديگر تا حوالي رودها ي سيحون وجيحون و از سوي ديگر به دجله وفرات سرايت كرده است .
و باز هرتسفله در نوشته هاي ديگر خود تاكيد كرد كه اقوام ايلامي ،لولوبي و گوتي ونيز اورارتو كه در حوالي كوه هاي زاگرس زندگي مي كرده اند ازيك گروه نـژادي و زباني به نام كاس پي و يا كاس سي مي باشند .
قوم خزر
درياي خزر از نام قومي بنام خزرها گرفته شده .خزرها مردماني از ترك هاي آسياي مركزي بوده كه در اطراف مغولستان و شمال درياچه آرال زندگي مي كرده اند ودر سده هاي هفت و هشت ميلادي به اطراف درياي شمال ايران مهاجرت نموده و حكومت ستمكار و زور گويي داشتند كه گويا بعد ها هم به آيين يهودي در آمده بودند .قبلا مذهب خاصي نداشتند .اين قوم چندين سده بر سراسر جلگه هاي ساحل جنوبي درياي كاسپيان كه مناطقي سبز و خرم با طراوت و حاصلخيز بوده است به زور گويي و باج خواهي ادامه دادند . بعد ها در حركت به سمت استپ هاي روسيه و غرب درياي كاسپيان به دست قبايل تاتار وروس ها منقرض گشتند .
اينان اسم درياي كاسپيان را به د رياي خزر تغيير دادند و امروزه شاهد هستيم كه جامعه بين المللي درياي كاسپين را كه برگرفته از نژاد كاسپي ها در هزاره هاي قبل از ميلاد مسيح مي داند ، در تمام نوشته ها ،اسناد و مدارك تاريخي و بين المللي و رژيم حقوقي اين درياي صلح و دوستي را به نام كاسپين پذيرفته اند و يقيناً پيشنهاد تغيير اسم از خزر به كاسپيان مورد توجه مسئولين وانديشمندان كشور قرار خواهد گرفت.
