تنزل محبوبيت ايران ميان مصريان از ۹۰ درصد به ۳۷ درصد



اليوت آبرامز، از سياستمداران پيشين ايالات متحده در يادداشتي كه در رسانه‌هاي گوناگون، ازجمله در نشريه انديشكده «شوراي روابط خارجه» انتشار يافته به تحليل از يك گزارش جديد روزنامه «وال استريت جورنال» در مورد ميزان محبوبيت جمهوري اسلامي ايران در ميان مردم جهان عربي پرداخته‌است.

در اين يادداشت با عنوان «هر كس را از روي دوستانش مي‌شود شناخت» مي‌خوانيم:

ملت‌ها و دولت‌ها همچون افراد براساس دوستان و اطرافيان خود مورد قضاوت قرار مي‌گيرند. اينكه متحدان و دوستان نزديك آنها چه نوع حكومت‌هايي باشند معيار مهمي در تشخيص ذات و سياست‌هاي هر حكومت است. اين معيار قديمي در شرايط فعلي براي حكومت روحانيون در ايران دردسرآفرين شده‌است.

همانطور كه اخيرا در يك گزارش خواندني در روزنامه «وال استريت جورنال» تشريح شده حكومت ايران در واكنش به جنبش‌هاي سياسي جهان عرب موضع‌گيري غلطي داشته و اين را به خوبي مي‌توان در برخورد آن حكومت با بحران سوريه ديد.

حمايت قاطع و بي چون و چراي حكومت ايران از رژيم سوريه به سرعت وجهه آن حكومت را در افكار عمومي جهان عرب تضعيف كرده و باعث شده كه موضع‌گيري‌هاي ايران در قبال قيام‌هاي مردمي در جهان عرب به يك معضل جدي در سياست خارجي آن كشور بدل شود. ادامه حمايت از بشار اسد موضع تضعيف شده ايران در منطقه را دشوارتر خواهد كرد.

براساس نظرسنجي جديدي كه «جامعه اعراب آمريكايي» در شش كشور عربي انجام داده و نتايج آن در ماه ژوئيه منتشر شد، ميزان محبوبيت حكومت ايران در نگاه افكار عمومي عرب به شدت كاهش يافته‌است.

در اين نظرسنجي كه در طي سه هفته اول ماه ژوئن انجام شده از چهار هزار نفر از شهروندان كشورهاي عربي سؤال شده بود كه آيا حكومت ايران در گسترش صلح و ثبات در منطقه خاورميانه نقش مثبتي ايفا مي‌كند؟

در ميان پاسخ‌دهندگان مصري فقط ۳۷ درصد نظر مثبتي راجع به نقش حكومت ايران داشتند در حاليكه درصد كساني كه در اين كشور در سال ۲۰۰۶ به حكومت ايران با ديد مثبت نگاه مي‌كردند. قريب به ۹۰ درصد بود. در عربستان سعودي درصد كساني كه نظر مثبتي به ايران داشتند از ۸۵ درصد در سال ۲۰۰۶ به شش درصد در سال جاري تنزل پيدا كرده و در اردن اين ديدگاه از ۷۵ درصد به ۲۳ درصد كاهش يافته‌است.

حكومت ايران بعيد است بتواند كاهش محبوبيت خود در جهان عرب را تصحيح كند چون نخواهد توانست تنها متحد منطقه‌اي خود يعني رژيم بشار اسد را تنها بگذارد.

نكته مهمتر اين است كه آنچه امروزه بخش اعظم جوامع عربي طلب مي‌كنند از سوي حكومتي مثل رژيم حاكم بر ايران قابل تامين نيست. مردم كشورهاي عربي خواستار انتخابات آزاد، آزادي مطبوعات و آزادي‌هاي سياسي و عدالت اجتماعي و اداري هستند، هيچيك از اين نوع مطالبات در ذات و سياست‌هاي جمهوري اسلامي محلي از اعراب ندارد.

بنابراين «بهار عرب» و خواست‌ها و مطالبات دمكراتيك به خودي خود جذابيت حكومت ايران را در ميان افكار عمومي كشورهاي عربي از بين خواهد برد و به دوران گسترش نفوذ معنوي و تبليغاتي اين رژيم پايان خواهد داد.

حكومت ايران، البته تنها «به اصطلاح» جمهوري‌اي نيست كه به گسترش «بهار عرب» علاقه چنداني ندارد.

چند تن از اعضاي خانواده قذافي در روزهاي گذشته به الجزاير گريخته‌اند و براساس مصوبه سازمان ملل متحد كه سفر خانواده قذافي و سران اصلي رژيم را ممنوع اعلام كرده‌است اقدام الجزاير براي پذيرش آنها مي‌تواند نقض مقررات و تحريم‌هاي بين‌المللي باشد.

اما حتي اگر تصور كنيم كه بي‌توجهي به تحريم‌هاي بين‌المللي صورت نگرفته و حتي آن را يك اقدام بشردوستانه براي جلوگيري از خشونت و ترغيب صلح در ليبي تصور كنيم، اين حادثه بايد يك هشدار جدي به دولت الجزاير باشد كه از زمره حكومت‌هاي غيرپادشاهي جهان عرب است كه تاكنون در برابر موج دمكراسي‌خواهي در منطقه مقاومت كرده‌است.

در الجزاير به غير از چند مورد وعده و وعيد مبهم در مورد اجراي اصلاحات سياسي تاكنون هيچ تغييري در ساختار سياسي و روش‌هاي اين حكومت ايجاد نشده‌است. هنوز هم شبكه‌اي از مقاومت نظامي و امنيتي تمام امور مهم را در اين كشور در دست دارند.

الجزاير به خاطر منابع نفت و گاز خود يك كشور ثروتمند است اما درصد بسيار ناچيزي از اين ثروت به مردم عادي مي‌رسد. و از منظر دمكراسي و حقوق بشر «فريدام هاوس» يا خانه آزادي، اين كشور را در رده‌هاي بسيار پايين كشورهاي غير دمكراتيك قرار داده‌است.

حكومت الجزاير همچون حكومت ايران در ماه‌هاي اخير مسلماً با حساسيت و اضطراب فراوان شاهد تحولاتي است كه نشان مي‌دهد مردم خاورميانه ديگر يك چنين حكومت‌هايي را نمي‌خواهند.